قرار نبود
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا اینگونه یکجا جمع نمیشود... که در همین سه واژه کوتاست... او دوستم ندارد...؟؟؟؟؟؟؟؟ دلت دریاست میدانم...پر از احساس بارانی... واین زیباست میدانم...در این ایام نورانی... دعایم کن که قلبت چشمه جوشان خوبی هاست...میدانم... در این شب ها اگر باران چشمانت فرو ریخت... کویر قلب ما را هم دعا کن...!گفتمش دل میخری.....پرسیدچند؟
گفتمش دل مال تو...تنهابخند...
خنده کردودل زدستانم ربود....
تابه خودبازامدم اورفته بود.....
دل زدستش روی خاک افتاده بود....
جای پایش روی دل جامانده بود.....
ازافتاب گردان پرسیدم چراشب هاسرت روپایین میگیری.....
گفت.....
اخه ستاره بهم چشمک میزنه...نمیخوام به خورشیدخیانت کنم...
انتظار سخت است....فراموش کردن هم سخت....
امااینکه ندونی بایدانتظاربکشی یافراموش کنی....
ازهمه سخت تراست....